۹ماهگی
بالاخره برگشتم سر کار
بعد ۱۱ماه برگشته بودم و هیچی یادم نبود!اما همکارام خیلی کمکم کردن سبحان رو هم میبریم پیش مامانی
صبحا ساعت ۷و ربع بابا مهدی میرسوندمون خونه مامانی و من بعد اینکه صبحانه خوردم و سبحانو شیر دادم پیاده میرم سرکار و شانس بزرگم اینه که محل کارم خیلی نزدیکه هم به خونه خودمون وهم به خونه مامان وباباکلا یک ربع اهسته پیاده روی داره!
ظهرا هم ساعت ۲ونیم خودم میرم خونه و بعد سبحان وبابا مهدی میانالبته بعضی وقتا هم شاید دیرتر بیام مثلا چند روز اول برج که شعبه شلوغ بود و یه لیست هم داشتم ظهرا دیرتر میومدم اما رییسمون خدا خیرش بده تا۲ونیم میشه هی میگه خانم بچه گشنه تشنه است برین خونتون بعدشم که میام هم که غذامیخوریم و بعد با سبحان یکی دوساعتی میخوابیم و بعدشم بیدار میشیم تا ساعت ۱۰که سبحان دوباره میخوابه بعدش من برا روز بعد غذا درست میکنم تلگرام و اینستا گردی میکنم کلش بازیو بعدشم خواب
بابا بزرگ هم خداروشکر خوبه ولی همچنان هممون نگرانشیمدکتر گفته قبلا ۴۵ درصد قلبش سالم بوده اما الان شده ۳۵کلا نباید کارای سنگین بکنه و این کرونای لعنتی هم نمیره
سر کارمون با دوتا ماسک هستم ودایمم دارم دستامو ضد عفونی میکنممردم هم انگار نه انگار از هیچی نمیترسن!!! میان و میرن مخصوصا مشتریای سن بالا وکلی هم پول نقد به حساب میریزن
بابا مهدی میگه عید بریم شاهرود ولی من نمیدونم میتونم مرخصی بگیرم یا نهفعلا که روزای اخر ساله و سرم خیلی شلوغه دوست داشتم حداقل امسال یه خونه بخریم ولی انگار قسمت نیست
راستی برای روز پدر برای بابا مهدی گوشی خریدم
امیرحسین بعضی صبحا میاد خونه مامان تاکمکش کنه برای نگهداری سبحان
بعد ۱۱ماه برگشته بودم و هیچی یادم نبود!اما همکارام خیلی کمکم کردن سبحان رو هم میبریم پیش مامانی
صبحا ساعت ۷و ربع بابا مهدی میرسوندمون خونه مامانی و من بعد اینکه صبحانه خوردم و سبحانو شیر دادم پیاده میرم سرکار و شانس بزرگم اینه که محل کارم خیلی نزدیکه هم به خونه خودمون وهم به خونه مامان وباباکلا یک ربع اهسته پیاده روی داره!
ظهرا هم ساعت ۲ونیم خودم میرم خونه و بعد سبحان وبابا مهدی میانالبته بعضی وقتا هم شاید دیرتر بیام مثلا چند روز اول برج که شعبه شلوغ بود و یه لیست هم داشتم ظهرا دیرتر میومدم اما رییسمون خدا خیرش بده تا۲ونیم میشه هی میگه خانم بچه گشنه تشنه است برین خونتون بعدشم که میام هم که غذامیخوریم و بعد با سبحان یکی دوساعتی میخوابیم و بعدشم بیدار میشیم تا ساعت ۱۰که سبحان دوباره میخوابه بعدش من برا روز بعد غذا درست میکنم تلگرام و اینستا گردی میکنم کلش بازیو بعدشم خواب
بابا بزرگ هم خداروشکر خوبه ولی همچنان هممون نگرانشیمدکتر گفته قبلا ۴۵ درصد قلبش سالم بوده اما الان شده ۳۵کلا نباید کارای سنگین بکنه و این کرونای لعنتی هم نمیره
سر کارمون با دوتا ماسک هستم ودایمم دارم دستامو ضد عفونی میکنممردم هم انگار نه انگار از هیچی نمیترسن!!! میان و میرن مخصوصا مشتریای سن بالا وکلی هم پول نقد به حساب میریزن
بابا مهدی میگه عید بریم شاهرود ولی من نمیدونم میتونم مرخصی بگیرم یا نهفعلا که روزای اخر ساله و سرم خیلی شلوغه دوست داشتم حداقل امسال یه خونه بخریم ولی انگار قسمت نیست
راستی برای روز پدر برای بابا مهدی گوشی خریدم
امیرحسین بعضی صبحا میاد خونه مامان تاکمکش کنه برای نگهداری سبحان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی